قرار_عاشقی

قرار_عاشقی
حسین_جانم❤️

باز هم این دل دیوانہ تو را مےخواهد
دل بشڪستہ ز دسٺ تو عطا مےخواهد

خستہ‌ام از همہ دنیا و گرفتارانش
ڪرمے ڪن ڪه دلم #ڪرب‌وبلا مےخواهد

قرار_عاشقی

قرار_عاشقی
حسین ‌اربابمـ{✋?}°•

در آرزوےِ حریمِ ٺو چشمِ ٺَر دارم
ٺو را زجانِ خود ارباب♡ دوست ٺر دارݥ

مَرا عجیب گرفتار ڪربݪاٰڪردی
بگو چگونہ ز عشقِ ٺو دسٺ بردارم

دکتر مصطفی چمـران

قسمتی از دلنوشته شهید دکتر مصطفی چمـران؛

ای حسیـن!
در کربلا، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی ، می ‌بوسیدی ،
وداع می کردی..
آیا ممکن است هنگامی که
من نیز به خاک و خون خود می غلطم
تو دست مهربان خود را ، بر قلب سوزان من بگذاری!!؟
و عطش عشق مرا به تو
و به خدای تو سیراب کنی؟

خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم

پرنده‌ای در بيابان زندگی ميكرد، خیلی بيمار بود، پرهايش ريخته بود و چیزی برای خوردن و آشاميدن نداشت، سرپناهی واسه زندگی نداشت و دائم، به زندگيش بد و بيراه ميگفت.
روزی، فرشته‌ای از آن بيابان ميگذشت، پرنده فرشته را متوقف كرد و پرسيد : “كجا میروی ؟”
فرشته پاسخ داد: ” به ملاقات خدا ميروم “
پرنده به فرشته گفت: “لطفا از خدا بپرس كه رنج من كی تمام ميشود؟”
فرشته گفت: “حتما ميپرسم”
و با پرنده خداحافظی كرد.
فرشته به خدا رسيد و پيام پرنده را بخدا رساند، فرشته بخدا گفت كه وضعيت پرنده خیلی رقت‌انگيز است و پرسيد كه كی رنج پرنده تمام ميشود؟
خدا پاسخ داد: “پرنده بايد تا هفت زندگی بعديش همينطور رنج بكشد، بدون هيچ شادمانی “
فرشته بخدا گفت كه پرنده وقتی اين را بشنود، نا اميد ميشود. آیا ميشود راه حلی واسه اين مسئله پيشنهاد كنيد؟’
و خدا پاسخ داد: بهش بگو كه اين كلام را مدام تكرار كند *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*
فرشته پرنده را ديد و پيام خدا را به او داد.
بعد از هفت روز، فرشته باز از آن مسير رد شد و ديد كه پرنده خیلی خوشحال است، بدنش پر در آورده بود، گیاهی در بيابان در آمده بود،
برکه‌ای كوچك آنجا بود، و پرنده داشت با شادی آواز ميخواند و ميرقصيد.
فرشته از آن كه چطور اين اتفاق افتاده، حيرت زده شد، با اين سوال در ذهنش كه خدا گفت كه برای هفت دوره بعدی زندگی، هيچ شادی برای پرنده نيست"… رفت تا خدا را ببيند.
فرشته سوالش را از خدا پرسيد و
خدا پاسخ داد: “بله، مقدر شده بود كه برای هفت دوره بعدی زندگی پرنده شادی نباشد، اما چون پرنده مدام در هر وضعیتی تكرار ميكرد كه
*"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*، وقتيكه روی شنهای داغ افتاد، گفت *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*، وقتيكه نميتوانست پرواز كند، گفت *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*، بنابراين صرفنظر از چگونگی هر وضعيت، پرنده تكرار ميكرد *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"* و بدينگونه کارمای هفت دوره زندگی بعدی پرنده، در هفت روز از ميان رفت “

شنيدن اين داستان، انرژی متفاوتی به من داد، و تغيير زیادی در احساسات، افكار، پذيرش و نگاه خود به زندگی حس كردم. من اين كلام را در زندگيم بكار گرفته‌ام.
در هر وضعیتی، شروع كردم به تكرار
*"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*
اين كار كمک كرد تا نگاهم را از آنچه ندارم بردارم و به آنچه دارم توجه كنم.
بطور مشابه، شروع كردم به بكار گیری، اين كلام در روابطم، مسائل مالي، مسائل عاطفی، زندگی اجتماعی، تجارت، با دوستان، خدمتگزاران، همكاران و هر چیزی كه با آن ارتباط دارم. همچنين اين داستان را با همسر و فرزندان خود در ميان گذاشتم، كه تغيير بزرگی در رفتار آنها ايجاد كرد.

اين كلام ساده واقعا تاثير عمیقی در زندگی من داشت، من احساس كردم چقدر *خوشبختم*،
چقدر *شادم*، و چقدر *زندگی خوب* است…..

هدف از به اشتراك گذاشتن اين داستان، اين است كه ما را آگاه سازد كه، سپاسگزاری چقدر قدرتمند است.
اينكار ميتواند فرم زندگی ما را تغيير دهد.
يک كلام ساده، يك تفكر ساده، كه به ما ياد ميدهد سپاسگزاری برای هر چیزی كه در زندگی داريم، قدرت آنرا دارد كه كارمايی را كه در زندگی‌های متعدد با خود حمل ميكنيم را از بين ببرد.
بياييد اين كلام را مدام تكرار كنيم
تا تغيير را در زندگی‌مان تجربه كنيم، اين موضوع را با متن زیبای زير تمام ميكنم:

*سپاسگزار باش و تغيير را در روش زندگی و نگاهت ببين

یاعلی

چرا موقع خداحافظی، یاعلی می گوییم؟

?از پیغمبر سئوال شد:

?یارسول الله،ما وقتی صحبتمون،حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می‌گوییم:
خداحافظ و به زبان عربی می‌گوییم:
فی امان الله
اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می‌پنداریم…
شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی‌توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می‌سپارم!
آخرین جمله‌ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟
?حضرت فرمودند:
پایان صحبت، خداوند سبحان به من “یاعلی” گفت،من نیز به خدای خود ” یا علی” گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.


?منبع:کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص۴٩ - معراج ص١٣