موضوع: "بدون موضوع"
عاشقانه
تعریف من از عشق
همان بود که گفتم!
در بند کسی باش
که در بند حسین است .
آموزنده و کوتاه
دوشنبه 98/09/04
عشق آدم را داغ می کند
و دوست داشتن آدم را پخته می کند
هر داغی یک روز سرد می شود
ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
آرامش
دوشنبه 98/09/04
هر چقدر که میتوانی صبور باش
آرام و صبور …
نه اینکه غصهها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم…!
“صبور باش” یعنی :
آنقدر فیــتیلهی چراغِ توکلت را بالا بکشی،
که نور آرامش حضورش
تمام دلت را روشن کند …
تمام دلت را به امید فردا که نه،
به امنیت همین لحظه
به شیرینی همین الان
روشنِ روشن کند …
بگذار گریههایت که تمام شد ،
آفتاب مهربانیاش بتابد
به گوشه گوشهی دل و جانت …
آرام بگیر که خدا همیشه به موقع سر وقت از راه میرسد
دلت به لبخند خـــ❤️ـــدا آرام …
پدرانه
سه شنبه 98/08/21
به کویَت گر چنین
آشفته میگردم ، مکن منعم
دلی گم کردهام اینجا و میجویم
نشانش را . . .
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
سه شنبه 98/08/21
مهدی_جان
اکسیر کرامت شما میآید
انوار ولایت شما میآید
این خرقهٔ سبزِ علوی ای آقا
الحق که به قامت شما میآید
السلامعلیک_یا_اباالمهدی
سه شنبه 98/08/21
آه ، یعقوب !
بڪن رحم به ڪنعانیهـا ؛
تو دعا ڪن که مگر یوسف زهرا برسد